چقدر در این یک هفته دلم دنبال رفقایی میگشت که اول بنشینم برایش کلی درد دل کنم، بعد بشود سر را روی شانهاش گذاشت و یک دل سیر گریه کرد.
چقدر تعداد رفقایم زیادند! چقدر از این دست رفیق کم دارم!
پ.ن: یکی بود. کمی از درد دلم را میداند. کاش شانهاش هم بود... برای گریه کردن...
چهارشنبه 86 اسفند 29
, ساعت 1:26 صبح |[ پیام]